معنی جه جو - جستجوی لغت در جدول جو
جه جو
پستان، سینه ی زن
ادامه...
پستان، سینه ی زن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر جاه جو
جاه جو
جاه طلب،
برای مثال بر زمین زن صحبت این زاهدان جاه جوی / مشتری صورت ولی مریخ سیرت در نهان
(خاقانی - ۳۲۷)
ادامه...
جاه طلب،
برای مِثال بر زمین زن صحبت این زاهدان جاه جوی / مشتری صورت ولی مریخ سیرت در نهان
(خاقانی - ۳۲۷)
فرهنگ فارسی عمید
فرجه جو
(خوا/خا)
فرصت جوینده. (غیاث از لطائف)
ادامه...
فرصت جوینده. (غیاث از لطائف)
لغت نامه دهخدا
تصویر فرجه جو
فرجه جو
رخنه جو
ادامه...
رخنه جو
فرهنگ لغت هوشیار
جل جو
حیوانی که عادت به جویدن پارچه پیدا کرده است
ادامه...
حیوانی که عادت به جویدن پارچه پیدا کرده است
فرهنگ گویش مازندرانی